صاحبنظران معتقدند که اگر در عرصه اجتماع تنها به ابعاد سیاسی قضایا توجه شود و جایگاه اخلاق بهدرستی معین نگردد، بحث از مفاهیمی مانند عدالت اجتماعی نیز جایگاه و کارکرد صحیح خود را باز نخواهد یافت و اساساً مباحثی مانند عدالت که در اخلاق و سیاست جداگانه مورد بحث هستند، سرانجام مشخصی برای تحقق در جامعه نخواهند یافت. اهمیت رابطه اخلاق در عرصه سیاست موضوع گزارش قدس است که در ادامه آمده است.
سکوی پرتاب برخی سیاسیون
حسن لاسجردی کارشناس مسایل سیاسی با معرفی دو گروه از سیاسیون و تفاوت نگرش آنها به اخلاق در عرصه سیاست میگوید: بیشک اخلاقمداری امری لازم و مایه بقا و دوام هر جامعه و حکومتی است، اما دیدگاههای مختلف به مبحث اخلاق در سیاست موجب تفاوت یک موضوع در دو نگاه مختلف شده است. بهنظر میرسد در عرصه سیاست دو نگاه متفاوت از هم به اخلاق وجود دارد؛ برخی از سیاسیون به اخلاق بهعنوان دستاویز یا عامل و ابزاری برای رسیدن به عرصه سیاست نگاه میکنند، اما در آنسو برخی در عرصه سیاست جدای از توجه به مزایای اخلاقمداری به اخلاق همانگونه که در سایر حوزهها پایبند هستند، در عرصه سیاست نیز مقیدند؛ بنابراین همانند گروه اول اخلاق را سکوی پرشی برای دستیابی به قدرت بیشتر، و قربانی مطامع شخصی و گروهی خود نمیکنند، بلکه بدان ایمان دارند و هرگز در پی استفاده ابزاری از اخلاق در عرصه سیاست نیستند. وی با اشاره به سوءاستفادهکنندگان از اخلاق در سیاست میافزاید: برخی با استفاده ابزاری از اخلاقیات درصدد تأمین منافع فردی و جناحی خود هستند، مصداق این مسأله در انتخابات کاملاً عینی و مشهود است. متأسفانه در انتخاباتها با افرادی مواجه میشویم که به هر ریسمانی چنگ میزنند تا با رفتارهای اخلاقی مطلوب، خود را به گونه دیگری به جامعه عرضه کنند، درحالیکه به مسایل اخلاقی تقید خاصی ندارند و تلاش میکنند از هر وسیلهای برای رسیدن به مقاصد خود استفاده کنند که اخلاقمداری ظاهری یکی از ابزارهای فریب آنها میباشد.
سیاسیون بیاخلاق قابلاتکا نیستند
لاسجردی با بیان اینکه مردم میتوانند با بررسی سابقه سیاسی و رفتارهای اجتماعی و فرهنگی سیاستمداران با نوع نگرش و برخوردشان با مسایل مهم اخلاقی آشنا شوند، تصریح میکند: یکی از مهمترین وظایف مردم بررسی روحیات دو دستهای است که یا اخلاقمدارند، یا ادای اخلاقمداران را درمیآورند.
مسلماً بررسی ویژگیهای گروهی که در آن عضویت دارند میتواند شاخصی برای سنجش اخلاقمداری افراد باشد. اگر فردی در گروه یا طیفی باشد که سابقه اخلاقی مطلوبی دارند و اخلاق را قربانی مقاصد سیاسی خود نمیکنند، این گروه قابلاعتماد و اعتنا میباشند؛ چراکه افرادی که اخلاقیات را از ملزومات مهم زندگی مطلوب اجتماعی بهشمار میآورند، معمولاً نسبت به سایر رقبا انسانهای منزهتری هستند و از آن استفاده ابزاری نمیکنند. بیشک یکی از نشانههای سیاسیون اخلاقمدار این است که آنها فرصتطلب نیستند و باری به هرجهت به حوزه اخلاق نگاه نمیکنند. درحالیکه گروه مخالف این دسته، اخلاق را در مقاطعی استفاده میکنند که برایشان منفعتی داشته باشد؛ لذا جامعه به هیچوجه نباید به این گروه اتکا کند؛ چراکه ممکن است در برهههای مختلف بداخلاقیهای آنها منافع ملی را به خطر بیندازد. کارشناس مسایل سیاسی با اشاره به نوع نگاه مردم به عملکرد غلط برخی از سیاسیون قدرتطلب میگوید: متأسفانه اختلاسها و دریافتیهای نامعقول در عامه مردم این تصور را بهوجود آورده که برخی در لباس سیاست حق آنها را ناحق میکنند و چون مردم دسترسیهای مادی قابلتوجهی ندارند و گمان میکنند این مدیران حق و حقوق آنها را زیرپا گذاشتهاند و معیشت را بر آنها تنگ کردهاند و خود را در جایگاه مردمی خسارتدیده میبینند، بنابراین عرصه سیاست را خالی از اخلاق میدانند و اصولاً با دیده شک و تردید بدان مینگرند. یقیناً با توجه به اینکه ملت ما سرشت پاکی دارد، اگر رفتارهای برخی مدیرانی که از اخلاق اسلامی سوءاستفاده میکنند اصلاح شود، مردم نگرشی متفاوت از آنچه که بیان شد خواهند داشت.
وی با بیان سازوکارهای حفظ و ارتقاء اخلاق در صحنه سیاست تصریح میکند: ایجاد سازوکارهای قوی در حوزه سیاست که نگاه ویژهای به اخلاقمداری داشته باشد، اولویتی قابلتوجه است. یکی از حوزههایی که جایگاه اخلاق را زیر سؤال برده، انتخابات و قانون رقابتهاست. متأسفانه برخی با سوءاستفاده از موقعیتها و فرصتها اخلاق را زیرپا گذاشته و اخلاق و اعتماد مردم را قربانی خواستههای سیاسی خود میکنند، بنابراین قانونمداری در موضوع انتخابات باید بهصورت جدی موردتوجه قرار گیرد. از سوی دیگر هنگامیکه فضای رقابتی مبهم و چندپهلو باشد و نهادهای نظارتی قابلیت نظارت و کنترل افراد را نداشته باشند، اخلاق قربانی مطامع شخصی و جناحی میشود؛ چراکه ابزاری برای پیگیری ادعاها و وعدههایی وجود ندارد که پیش از این به مردم وعده داده شده است.
بیشک اگر نهادهای نظارتی قوی وجود داشت، ادعاها و قولهای دادهشده را با واقعیت و ظرفیتهای روز مقایسه میکرد و میتوانست کاندیداها را بهدلیل زیرپا گذاشتن اخلاق بازخواست نماید؛ چراکه درگذر زمان افراد وعدههای دادهشده را کاملاً به فراموشی میسپارند. متأسفانه عدمشفافیت رقابتهای سیاسی در کشور نیز حربهای برای قربانیکردن اخلاق در حوزه سیاست شده است. بدیهی است اصلاح قانونی و نظارتی میتواند بخشی از این مشکلات را حل نماید.
بعثت پیامبر برای تکمیل اخلاق بود
دکتر اصغر مهاجری جامعهشناس با بیان اینکه اخلاق سوپاپ اطمینان هر پدیدهای است، میگوید: بیشک با حذف اخلاق از هر موضوع اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، باید منتظر ناکارآمدی در آن عرصه باشیم، حتی اگر آن حوزه خود جزو مقدسترین موضوعات باشد. تهیکردن دین از اخلاق نیز موجب ناکارآمدی دین خواهد شد؛ بهنحویکه تعالیم اخلاقی پیامبر اسلام نشان از اهمیت حفظ اخلاق در تمامی عرصههای زندگی دارد و پیامبر (ص) میفرمایند: من برای تکمیل مکارم اخلاقی مبعوث شدم، اخلاق آنقدر مهم است که ایشان نمیفرمایند که من برای تمامکردن احکام دینی و الهی مبعوث شدهام!
تهیکردن اخلاق از جامعه بهمثابه سقوط آن جامعه است
وی می افزاید: بیشک اگر نهادهایی که در جامعه تقدس دارند و در تصمیمسازی و برنامهریزی جامعه مؤثر هستند را از اخلاق تهی کنیم، نهتنها جامعه را بهسمت مطلوب هدایت نکردهایم بلکه آن را بهسمت تباهی و سقوط هدایت کردهایم. این کلیت و توافق تاریخی و جهانی انسان برروی مهم و مؤثربودن ارزشهای اخلاقی که هزارانبار تجربه شده ما را به این مهم رهنمون میکند که در حوزههای زندگی فردی، گروهی و اجتماعی باید به ریسمان محکم اخلاق چنگ بزنیم. حال اگر اخلاق از بنیادهای معنوی و الهی برخوردار باشد، بسیار تأثیرگذارتر خواهد بود.
دکتر اصغر مهاجری عدم توزیع عادلانه امکانات را ماحصل بیاخلاقی در سیاست عنوان کرده و میگوید: رابطه اخلاق و سیاست در نهادهای اجرایی سیاسی کشور امری حائز اهمیت است؛ چراکه اخلاقمداری درقوه مقننه، اجراییه و قضاییه و تمامی نهادهای عمومی که به عرصه قدرت مربوط میشود؛ بهنحویکه در زندگی یک جامعه و کشور تأثیرگذار باشد بسیار مهم و حیاتی است، بهگونهای که اگر اخلاق را از این نهادها بگیریم، آن زمان نهاد سیاست نهتنها قادر به مدیریت بهینه سیاسی برای ایجاد عدالت اجتماعی و توزیع عادلانه امکانات برای رفاه و پیشرفت جامعه نخواهد بود، بلکه تخریب و هلاکت آن جامعه را بهدست خود رقم میزند.
تأمین منافع شخصی و گروهی اخلاق را قربانی میکند
وی درخصوص ضرورت اخلاق در نهادهای سیاسی تصریح می کند: همه نهادهای اجتماعی باید اخلاقمدار باشند، اما نهادهایی مثل سیاست و دین بیش از سایر نهادها نیازمند اخلاق هستند.
حال این سؤال مطرح میشود که نهادهای سیاسی چگونه تهی از اخلاق میشوند و سیاستمداران اخلاق را در مذبحگاه سیاست سر میبرند؟ یافتههای جامعهشناسی سیاسی نشان میدهد زمانیکه منافع شخصی و گروهی سیاسیون کشور در خطر باشد، یعنی از خطوط قرمز موردنظرشان گذشته شود، اخلاق را فدای خواستهها و مطامع شخصی و جناحی خود میکنند و در این حالت است که سیاست تهی از اخلاق میشود. بنابراین دلیل اینکه سیاسیون اخلاق را فدای منافع خود میکنند به این مسأله بازمیگردد که منافع گروهی و جناحی آنها بر منافع ملی ارجحیت دارد. وی با اشاره به دلایل بیتوجهی سیاسیون به اخلاقمداری میگوید: نکتهای که موجب میشود سیاسیون توجه چندانی به رعایت اخلاق در سیاستهای خود نداشته باشند، عدم فراگیری آموزشهای لازم به آنهاست. معمولاً مسؤولان هنگامیکه دارای پایگاه قدرت میشوند گمان میکنند که مرجع و مجتهد شده و خود را بینیاز از مشورت و فراگیری آموزشهای لازم میبینند.
همچنین عامل سومی که موجب محرومیت سیاست از اخلاق میشود، به عدم ارزیابی صاحبان قدرت و اخلاق از پیامدهای بیاخلاقی مدیران باز میگردد. بنده بارها و بارها عرض کردهام که سیاستمدار، مدیر و مسؤولی که دست به اقدام مداخلهای و تصمیمگیری در قالب یک سیاست برای جامعه میزند، اگر پیامدهای آن را برآورد، ارزیابی و پیشبینی نکند، تصمیمات اتخاذشده از سوی او چه پیامدهای مثبت و منفی برای جامعه به ارمغان میآورد، ممکن است در غفلت و ناآگاهی صورت گرفته بهجای اینکه کفه ترازو را بهنفع منافع جمعی و جامعه برگرداند، با تصمیمات غلط منافع و منابعی ملی را با خطراتی مواجه کند.
وی میافزاید: مسلماً اگر مسؤولان از نتایج تصمیمات خود آگاه میشدند، قطعاً شرمساریهای ناشی از اخلاق به آنها اجازه اتخاذ تصمیماتی نمیداد که با منافع ملی در تضاد باشد، یعنی صرفاً پوشیدن لباس اخلاق کفایت نمیکند، بلکه آگاهیهایی که از طریق سنجشها و برآوردهای علمی از نتایج تصمیمات فرد و نهاد سیاست گرفته میشود، منجر به بالندگی و پویایی اخلاق در سیاست میگردد.
نظر شما